غزل
علی همای پناه"ایلیاز"
پاسخ نمی دهی که جواب سلام را
از یاد برده ای نکند احترام را
روزی که دل شکستن من هم حرام بود
دل را شکسته ای وحلال وحرام را
تا کی میان ماندن و رفتن مرددی
با توست انتخاب کنی هر کدام را
ارباب من تویی به تو هی فکر میکنم
هرگزنمی کنی تو که فکرغلام را
روزی که بین من وتو دیوارچیده شد
بی شک گذاشتی تو- تو سنگ تمام را
غزل
علی همای پناه"ایلیاز"
چهره ی عاشقی که جان می داد
قدرت عشق را نشان می داد
تا به عشقش بهارمی بخشید
عشق هم، مزه ی خزان می داد
زندگی را از او تصاحب کرد
وعده ی مرگ جاودان می داد
داشت از ریشه قلب داغش را
حس طوفانی اش تکان می داد
عشق او گر چه از زمین رویید
طعم تلخی از آسمان می داد
عاشق خوشه های گندم بود
عشق او عطر و بوی نان می داد...
رئیس حزب اسلامی آذربایجان در زندان هم برای زندانیان از اسلام صحبت سخن می گوید |
نوشته شده توسط مدیر |
پنجشنبه 14 دی 1391 ساعت 20:53 |
دنیزنیوز: دکتر "موسوم صمد اف"از سال 2003 که مرحوم حاج علی اکرام علی یف از رهبر ی حزب اسلامی جمهوری آذربایجان کناره گیری کرد، مسولیت آن را به عهده گرفته و در ژانویه 2011 در پی اعتراض به قانون منع حجاب در کشورش، از سوی حکومت الهام علی یف دستگیر و به 12 سال زندان محکوم شده است!
همسر رئیس محبوس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان که اخیراً به ملاقات او در زندان رفته بود، در مصاحبه با یکی از سایتهای خبری آذربایجان گفت: دکتر "موسوم صمد اف" انسان مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، او حتی از مطالعه مطبوعات هم محروم است، وی افزود: وقتی دکتر برای زندانیان از اسلام سخن می گوید، او را از آنها دور می سازند. به گزارش سایت مدیا فروم (آذری، لاتین)، در دومین سالگرد سخنرانی انتقادی دکتر موسوم صمداف از حاکمیت باکو و بازداشتش، همسر وی خانم مهپاره صمد اُوا در مصاحبه ای با این سایت با اشاره به حق کشی های حاکمیت در باره موسوم صمداف گفت: روزی خداوند همه این واقعیت ها را روشن خواهد ساخت . همسر رهبر حزب اسلامی آذربایجان تصریح نمود: فرهاد کریم اف که قضاوت پرونده را به عهده گرفته، به مرخصی رفته است، چنین تصورم می کنیم که قاضی به خاطر اینکه زمان دادگاه را تعیین ننماید عمدا به مرخصی رفته است تا زمان نیز کمی هم بیشتر تلف شود ،زیرا بعد از رسیدگی به شکایات اسلامگرایان در دادگاه عالی، پرونده ها بلافاصله به دادگاه حقوق بشر اروپا ارجاع خواهد شد.
خانم مهپاره صمداوا از ملاقات خود با همسرش در زندان شماره 11 در تاریخ 19 دسامبر سال 2012 خبر داد و گفت: این بار خانوادگی به ملاقات همسرم رفتیم و 3 روز در آنجا ماندیم، وضعیت عمومی حاج موسوم خوب است، او آدم مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، از مطالعه روزنامه ها هم محروم است، نه تنها روزنامه های جدید الانتشار را نمی دهند بلکه روزنامه های کهنه و تاریخ گذشته را هم که من، خورد و خوراک، لباس و اشیاء وی را در آن پیچیده بوده ام تحویلش ندادند! وی افزود: وقتی حاج موسوم با سایر زندانیان در خصوص دین اسلام و معنویت سخن می گوید به طور موقت وی را از زندانیان جدا می کنند، به طور مستمر در موضوع ایران مورد بازجویی قرار می دهند، و احساس می شود که می خواهند فعالیت دکتر را به ایران نسبت دهند . خانم مهپاره صمداوا تأکید کرد: هربار که با دکتر موسوم در باره درخواست عفو از دولت صحبت می کنند، می گوید: من گناهی نکرده ام و جنایتی را مرتکب نشده ام که مورد عفو قرار بگیرم. وی با انتقاد از حق کشی های حاکمیت باکو در باره همسرش گفت: مگر حاج موسوم چه کاری کرده بود؟ او فقط از حاکمیت انتقاد کرده بود. آیا فقط تنها او از حاکمیت انتقاد می کند؟ پس چرا دیگر منتقدان را دستگیر و یا به 12 سال زندان محکومشان نمی کنند؟! خانم مهپاره صمداوا با اشاره به مشکلات و سختی های این دو سال در فراق همسرش که در راه احیای حق، بناحق محبوس شده، اظهار داشت: بعد از بازداشت همسرم، سرپرستی خانواده و مراقبت از فرزندان مان به تنهایی بر عهده من بوده و سخت مشغولم کرده است. این ایام به سختی می گذرد با این حال من می دانم که این همه بی عدالتی و حق کشی نمی تواند بر زمین بماند، مطمئنا خداوند متعال خود روزی همه اینها را روشن و ظالمان را رسوا خواهد کرد. گفتنی است نام رهبر حزب اسلامی آذربایجان "موسوم" صمداف است اما در برخی مطبوعات و رسانه های ایران، به اشتباه یا به اقتضای ذوق ایرانی و یا به هر دلیل دیگری به صورت "محسن" صمداف نوشته می شود! |
رئیس حزب اسلامی آذربایجان در زندان هم برای زندانیان از اسلام صحبت سخن می گوید |
نوشته شده توسط مدیر |
پنجشنبه 14 دی 1391 ساعت 20:53 |
دنیزنیوز: دکتر "موسوم صمد اف"از سال 2003 که مرحوم حاج علی اکرام علی یف از رهبر ی حزب اسلامی جمهوری آذربایجان کناره گیری کرد، مسولیت آن را به عهده گرفته و در ژانویه 2011 در پی اعتراض به قانون منع حجاب در کشورش، از سوی حکومت الهام علی یف دستگیر و به 12 سال زندان محکوم شده است!
همسر رئیس محبوس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان که اخیراً به ملاقات او در زندان رفته بود، در مصاحبه با یکی از سایتهای خبری آذربایجان گفت: دکتر "موسوم صمد اف" انسان مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، او حتی از مطالعه مطبوعات هم محروم است، وی افزود: وقتی دکتر برای زندانیان از اسلام سخن می گوید، او را از آنها دور می سازند. به گزارش سایت مدیا فروم (آذری، لاتین)، در دومین سالگرد سخنرانی انتقادی دکتر موسوم صمداف از حاکمیت باکو و بازداشتش، همسر وی خانم مهپاره صمد اُوا در مصاحبه ای با این سایت با اشاره به حق کشی های حاکمیت در باره موسوم صمداف گفت: روزی خداوند همه این واقعیت ها را روشن خواهد ساخت . همسر رهبر حزب اسلامی آذربایجان تصریح نمود: فرهاد کریم اف که قضاوت پرونده را به عهده گرفته، به مرخصی رفته است، چنین تصورم می کنیم که قاضی به خاطر اینکه زمان دادگاه را تعیین ننماید عمدا به مرخصی رفته است تا زمان نیز کمی هم بیشتر تلف شود ،زیرا بعد از رسیدگی به شکایات اسلامگرایان در دادگاه عالی، پرونده ها بلافاصله به دادگاه حقوق بشر اروپا ارجاع خواهد شد.
خانم مهپاره صمداوا از ملاقات خود با همسرش در زندان شماره 11 در تاریخ 19 دسامبر سال 2012 خبر داد و گفت: این بار خانوادگی به ملاقات همسرم رفتیم و 3 روز در آنجا ماندیم، وضعیت عمومی حاج موسوم خوب است، او آدم مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، از مطالعه روزنامه ها هم محروم است، نه تنها روزنامه های جدید الانتشار را نمی دهند بلکه روزنامه های کهنه و تاریخ گذشته را هم که من، خورد و خوراک، لباس و اشیاء وی را در آن پیچیده بوده ام تحویلش ندادند! وی افزود: وقتی حاج موسوم با سایر زندانیان در خصوص دین اسلام و معنویت سخن می گوید به طور موقت وی را از زندانیان جدا می کنند، به طور مستمر در موضوع ایران مورد بازجویی قرار می دهند، و احساس می شود که می خواهند فعالیت دکتر را به ایران نسبت دهند . خانم مهپاره صمداوا تأکید کرد: هربار که با دکتر موسوم در باره درخواست عفو از دولت صحبت می کنند، می گوید: من گناهی نکرده ام و جنایتی را مرتکب نشده ام که مورد عفو قرار بگیرم. وی با انتقاد از حق کشی های حاکمیت باکو در باره همسرش گفت: مگر حاج موسوم چه کاری کرده بود؟ او فقط از حاکمیت انتقاد کرده بود. آیا فقط تنها او از حاکمیت انتقاد می کند؟ پس چرا دیگر منتقدان را دستگیر و یا به 12 سال زندان محکومشان نمی کنند؟! خانم مهپاره صمداوا با اشاره به مشکلات و سختی های این دو سال در فراق همسرش که در راه احیای حق، بناحق محبوس شده، اظهار داشت: بعد از بازداشت همسرم، سرپرستی خانواده و مراقبت از فرزندان مان به تنهایی بر عهده من بوده و سخت مشغولم کرده است. این ایام به سختی می گذرد با این حال من می دانم که این همه بی عدالتی و حق کشی نمی تواند بر زمین بماند، مطمئنا خداوند متعال خود روزی همه اینها را روشن و ظالمان را رسوا خواهد کرد. گفتنی است نام رهبر حزب اسلامی آذربایجان "موسوم" صمداف است اما در برخی مطبوعات و رسانه های ایران، به اشتباه یا به اقتضای ذوق ایرانی و یا به هر دلیل دیگری به صورت "محسن" صمداف نوشته می شود! |
رئیس حزب اسلامی آذربایجان در زندان هم برای زندانیان از اسلام صحبت سخن می گوید
دنیزنیوز: دکتر "موسوم صمد اف"از سال 2003 که مرحوم حاج علی اکرام علی یف از رهبر ی حزب اسلامی جمهوری آذربایجان کناره گیری کرد، مسولیت آن را به عهده گرفته و در ژانویه 2011 در پی اعتراض به قانون منع حجاب در کشورش، از سوی حکومت الهام علی یف دستگیر و به 12 سال زندان محکوم شده است! و اینک از بازداشت این مبارز مسلمان و مدافع حقوق مردم مسلمان کشورش دو سال می گذرد.
همسر رئیس محبوس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان که اخیراً به ملاقات او در زندان رفته بود، در مصاحبه با یکی از سایتهای خبری آذربایجان گفت: دکتر "موسم صمد اف" انسان مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، او حتی از مطالعه مطبوعات هم محروم است،
وی افزود: وقتی دکتر برای زندانیان از اسلام سخن می گوید، او را از آنها دور می سازند.
به گزارش سایت مدیا فروم (آذری، لاتین)، در دومین سالگرد سخنرانی انتقادی دکتر موسوم صمداف از حاکمیت باکو و بازداشتش، همسر وی خانم مهپاره صمد اُوا در مصاحبه ای با این سایت با اشاره به حق کشی های حاکمیت در باره موسم صمداف گفت: روزی خداوند همه این واقعیت ها را روشن خواهد ساخت .
همسر رهبر حزب اسلامی آذربایجان تصریح نمود: فرهاد کریم اف که قضاوت پرونده را به عهده گرفته، به مرخصی رفته است، چنین تصورم می کنیم که قاضی به خاطر اینکه زمان دادگاه را تعیین ننماید عمدا به مرخصی رفته است تا زمان نیز کمی هم بیشتر تلف شود ،زیرا بعد از رسیدگی به شکایات اسلامگرایان در دادگاه عالی، پرونده ها بلافاصله به دادگاه حقوق بشر اروپا ارجاع خواهد شد .
خانم مهپاره صمداوا از ملاقات خود با همسرش در زندان شماره 11 در تاریخ 19 دسامبر سال 2012 خبر داد و گفت: این بار خانوادگی به ملاقات همسرم رفتیم و 3 روز در آنجا ماندیم، وضعیت عمومی حاج موسوم خوب است، او آدم مقاوم و محکمی است، در شرایط خیلی سختی نگهداشته می شود، از مطالعه روزنامه ها هم محروم است، نه تنها روزنامه های جدید الانتشار را نمی دهند بلکه روزنامه های کهنه و تاریخ گذشته را هم که من، خورد و خوراک، لباس و اشیاء وی را در آن پیچیده بوده ام تحویلش ندادند!
وی افزود: وقتی حاج موسوم با سایر زندانیان در خصوص دین اسلام و معنویت سخن می گوید به طور موقت وی را از زندانیان جدا می کنند، به طور مستمر در موضوع ایران مورد بازجویی قرار می دهند، و احساس می شود که می خواهند فعالیت دکتر را به ایران نسبت دهند .
خانم مهپاره صمداوا تأکید کرد: هربار که با دکتر موسم در باره درخواست عفو از دولت صحبت می کنند، می گوید: من گناهی نکرده ام و جنایتی را مرتکب نشده ام که مورد عفو قرار بگیرم.
وی با انتقاد از حق کشی های حاکمیت باکو در باره همسرش گفت: مگر حاج موسوم چه کاری کرده بود؟ او فقط از حاکمیت انتقاد کرده بود. آیا فقط تنها او از حاکمیت انتقاد می کند؟ پس چرا دیگر منتقدان را دستگیر و یا به 12 سال زندان محکومشان نمی کنند؟!
خانم مهپاره صمداوا با اشاره به مشکلات و سختی های این دو سال در فراق همسرش که در راه احیای حق، بناحق محبوس شده، اظهار داشت: بعد از بازداشت همسرم، سرپرستی خانواده و مراقبت از فرزندان مان به تنهایی بر عهده من بوده و سخت مشغولم کرده است. این ایام به سختی می گذرد با این حال من می دانم که این همه بی عدالتی و حق کشی نمی تواند بر زمین بماند، مطمئنا خداوند متعال خود روزی همه اینها را روشن و ظالمان را رسوا خواهد کرد.
گفتنی است نام رهبر حزب اسلامی آذربایجان "موسوم" صمداف است اما در برخی مطبوعات و رسانه های ایران، به اشتباه یا به هر دلیلی به صورت "محسن" صمداف می نویسند!
منبع: سایت دنیزنیوز www.daniznews.ir
حماسه 9 دی ماه در شعر شاعران
دنیزنیوز: حماسه مردمی 9 دی ماه 88 در شعر شاعران متعهد هم انعکاسی شورانگیز و شکوهمند داشته است. برای نمونه دو شعر را می خوانیم:
فصل زخم
سید حیدر علی آران (هامون)
و بهانه ... و بهانه،
و بها ... نه!
و به عشق سلامی دوباره دادیم
و عاشقانه های مان را
غزل غزل سرودیم
در دفتر جاودان انقلاب
و در زمستان پنجاه وهفت، ریشه زدیم
بر تربت پاک ایران زمین
و بهار را به زمستان
به شکوفه نشاندیم.
و عاشقانه دست بیعت نهادیم
در دست امام شهیدان
وتاریخ را دوباره نوشتند شاهدان
آن شاهدان همیشه تاریخ
با یاری ولی فقیه عزیزمان
آنگاه ما را
به هشت فصل زخم سرخ
نشاندند کوفیان
اما این سبز و سرخ و سفید که بیرق پیروزی
در دست عاشقان ولایت
«تا کور شود هر آنکه نتواند دید»
تا چشم فتنه برون آید
و درآمد چشم های فتنه گران
هشتاد و هشت بار
در نُهم دی ماه
در سوز سوز گل سرما
خورشید انقلاب از فجر نور
یخ های جور و ستم را
نابود کرده
و خواهد کرد.
زیرا، ما از قبیله ی نوریم
ما از قبیله ی فجریم
ما از قبیله ی فتحیم
این بوف های فتنه گر شب جو
هرگز
خورشید را به باورشان
راه نیست، نیست...
آری، نیست.
حماسه نُهم دی ماه
علی محمدیان «مسافر»
جلوه فصل زمستان چو نمایان گردید
نُهِ دی ماه در این فصل درخشان گردید
عشق و آزادی و ایمان به خدا چون نوری
روشنی بخش ره ملت ایران گردید
از دلارائی و ایثار ز جان و زر و مال
بس حماسه که هویدا ز دلیران گردید
آتش کبر و حسادت و فریبنده گری
درس اشرار و اراذل بر شیطان گردید
باری از وسوسه ی زشت شیاطین صفتان
دین و آیین ولا مورد بهتان گردید
حشمت دین و بقای وطن و غربت خلق
جاودان از نسب شاه شهیدان باشد
معنی »نصر من الله« و ندای تکبیر
در فراسوی زمان ناطق قرآن گردید
آخر از وحدت و فرمان رسای رهبر
لشکر فتنه و اشرار گریزان گردید
آتش فتنه چو خاموش شد از وحدت خلق
خانه فتنه گران یکسره ویران گردید
نُهِ دی ماه چو شد ثبت به تاریخ ، همان
پرچم سرخ ولا فاتح میدان گردید.
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
شاعر: علی شجاع
ایتمیشدی حقیقت ایشیغی تهمت ایچینده
سؤنموشدو فضیلت چراغی ظلمت ایچینده
آفت گؤرنوردو گؤزه هر نعمت ایچینده
بُـتـلر دیریـلیردی تـزه دن امت ایچینده
اوز وئردی بو اوضاعیده عصیانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
باش ایمک اولار اوردا کی حاکمدی ضلالت ؟
آیا ده یری وار حیاتین ، اؤلسه عدالت ؟
غیرتـلی یه هیهات قبول ائیلیـیه ذلت
عزت یولونا تا ائده انسانی دلالت
دؤوراندا یاییلدی اولو برهانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
ائتدی حرکت قافله سی کرب و بلایه
اعلان ائله دی سون سؤزونو اهل جفایه
تا خلقه جهالت بولودو سالمایا سایه
شیمشک سایاغی شاخدی او مسموم فضایه
تانریلا وارایدی بئله پیمانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
دونیاده بؤیوک شخص بو دنیایه گولندی
آلچاق لیغا اویماز من ایله کیمسه گلندی
مغلوب او دگیل کی سانیسیز بوردا اؤلندی
گر دین محمد (ص) اؤلوموم له دیریلندی
بو تهلوکه ده گئتمه لیدی جانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
اصحابی نین او صحنه ده اخلاصینی گؤردوز؟
ایثار دنیزینده سیرا دالغاسینی گؤردوز؟
اوخلا بزه نن قانلی مصلاسینی گؤردوز ؟
غیرت داغی نین ذیروه سی عباسی نی گؤردوز؟
اورمان دا باخین وار نئجه اصلانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
انسان اودو کی دنیادا صاحب هدف اولسون
دین اهلی اگر اولماسا اهل شرف اولسون
یاغی قاباغیندا جوابی »لاتَخف« اولسون
دریای شهامتده وجودی صدف اولسون
اردم گهری بسلیری عمانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
یاندی بساطی، اولدو اوباسی - ائلی غارت
ایثار ایله بیرلیکده نشان وئردی جسارت
هر درده دوام ائتدی مگر قید اسارت
معشوقه طرف قانلی الی ائتدی اشارت
حریته قیمت قازانیب قانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
دوزدو قوشونو اؤلدو قیامین سسی باتدی
سرلشکری نین سیندی بئلی بایراغی یاتدی
لاکن او هارایلا کی یاتان خلقی اویاتدی
یاتماز او قیامت کی بو قامتده یاراتدی
اولدو ابدی دفتر و دیوانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
اولـدو اسـرا کـاروانی شـامـه روانـه
ظـاهرده یزیدین الینه دوشدو بهانه
نهضت باغی لاکن تزه دن وئردی جوانه
زینب ائله کی باشلا دی تفسیر و بیا نه
گؤرسندی گنه گؤرمه لی جولانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
خفت داشینی چالدی یزیدین تپه سیندن
وحشت سکوتو سیندی شجاعتلی سسیندن
آزاد ائله دی کینه نی سینه قـفسیندن
نهضت یئنی جان تاپدی مسیحا نفسیندن
لاخلاتدی یزیدین کاخینی شانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
کیملردی بو اندیشه نی تعلیم ائله ینلر
لبیک دئییب وار یوخو تسلیم ائله ینلر
ای باشه چالیب گؤز یاشی تقدیم ائله ینلر
سونرا باش اگیب قورخویا تعظیم ائله ینلر
گل اول عمل و فکریده قربانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
هر کس اؤزونو سانسا حسینین مداریندا
لازمدی حمیت قانی گزسین داماریندا
هر محکمه ده دورمالیدی حق کناریندا
هئچ اگری گرک اولمویا نیت عیاریندا
اخلاص عملدی بیزه فرمانی حسینین
تاریخ بویو اسمکده دی طوفانی حسینین
زبان شعر
علی همای پناه
«زبان نظامی از نشانه هاست که عقاید را بیان می کند و قابل قیاس
با نگارش، الفبا، مناسک نمادین، اشکال (قواعد) رفتار و...نیست» - فردینان دوسوسور
زبان در شعر چیزی است هدف خود و خارج از گستره ی معنا شناسی، فراترازاندیشه و گونه ای رهایی واستقلال از معنا؛ در واقع شکلی غیر ازکاربرد عادی ومتعارف زبان. ساکن وساده نیست چون دارای خود است وبرای ابراز خود نیاز به آفرینندگی مخاطب دارد، معنای نهایی درونش وجود ندارد یا در پشت تاویل های بی شمار پنهان شده و راه گشایی برای طرح و درک معناهای بی شمار است. راهی برای ویرانی سویه ی خودکار وسنتی ادراک وایجاد احساس تازه ای از چیزها به نحوی که آنها را نا آشنا ومبهم می کند. صورتهای فراموش شده ی زبان را یادآور می شود و میل به ابداع را درآفرینشهای ادبی تحریک می کند. به طور آگاهانه وسازمان یافته به زبان متعارف یورش می برد وقصد تحمیل خود وانعکاس دیگرگونگی را دارد. درسیرخود نیاز به کشف معنا را بنیان می نهد، مستقل از معنا از قاعده ها سرپیچی می کند و الگو های تازه ای را می آفریند. با ذهنی بودن ذاتی خود، آفات شعری همچون تصاویر صامت، بی جان وعینی را دور می ریزد و قصد جان بخشی به تصاویر و حرکت به جهان تصاویرزنده و ذهنی* دارد. رهایی از نظام تقلید و کلیشه را ممکن می کند و ناخودآگاه درک شالوده شکنی را نزدیک! بازی با زبان را پیش می کشد، چون رویا ظاهری آشکار و شفاف و درعین حال سخت تاویل می پذیرد، با خودش درک می شود نه از تحلیل جهان بیرون برای رسیدن به جهان درونش. امکانات ترک و تغییر عادات را فراهم و معانی چند گونه را ایجاد می کند ؛ باری که بر دوش واژه هاست، معناهای ضمنی یا تاثیرهای عاطفی و حسی برآمده از نحوه ی کاربرد قواعد که مخصوص هر زبان است را مدیریت کرده و امکان عدم انتقال این قواعد از زبانی به زبان دیگررا میسر کرده و باعث ترجمه ناپذیری شعر و برجستگی وسلطه ی زبان می شود. سویه ی آوایی شعررا می آفریند(موسیقی) معنا را به دنبال آواها می کشاند؛ تکه تکه می کند و در کوچه پس کوچه های آن گم و به مخاطب فرصتی برای کشف گم شده ها ودر پی اش احساس لذت ونشاط می دهد و معنا را به بازی دعوت می کند! خود را می زاید وچیزهای بیان نشده را ارایه می دهد وهمزمانی معنا و بی معنایی را رقم می زند. تخیل می کند به باز آفرینی می پردازد از واژه ها برای درهم شکستن زبان متعارف بهره می جوید و دلالت را از میان برمی دارد! به واژه ها می فهماند که بیش از یک شکل معنا می توانند داشته باشند وازاین گذر رابطه ی یک به یک واژه و جمله با معنا را از بین می برد و حداکثر بار را از کلمه می کشد و این یعنی جادو...خواندن را در خواندن ها استحاله می دهد و ترتیب مکالمه های بی شمار را میان متن و مخاطب و درِ تاویل را می گشاید. به آفرینش ساختاری کلامی می پردازد چون در ذات خود گوهری نهان دارد ، خواه این آفرینش همخوان با تجربه باشد یا نه و به این اعتبار به دنیایی بسته به نام شعر تعلق می گیرد که واژه گان در آن ارزش در خود دارند و بدون اشاره به مدلول و بی دلالت معنایی واژه اند وبس، که ساختار مرکزی شعر را با فقدان دلالت معنایی می سازند؛ یعنی روی متن کار انجام می دهند چرا که زبان حکم ماده شکل پذیر ادبیات را دارد(رمان، شعر، نمایش نامه...) و چون ادبیات وجود دارد پس کاری از راه زبان و درباره ی زبان انجام می گیرد تا محصول آن اثرشود واین کار در مورد شعر به نحو ویژه انجام می گیرد یعنی کار واقعی بر روی زبان انجام می شود و آواها ومعناها در هم می شوند از راهی یکطرفه و چیزی در خود بسته همچون مجسمه ای که پس از ساخت غیر قابل برگشت است! وبه این صورت زبان ادبی شکل می گیرد وشعر را می تراشد و شعر بستری برای جولان و معرفت زبانش می شود
*اصطلاحی از نویسنده ی مقاله: و به تصاویری اطلاق می شود که با استفاده از نشانه ها قابل درک هستند ونه تجسم یا تصور با استفاده از پیش شناسه ها وپیش فهم ها یا پس فهم ها ... مثا لی از یکی از شعر هایم می آورم امید که بتواند حق مطلب را ادا کند:"خودم را در می آورم/ پرت می کنم"شما هر گز نمی توانید در آوردن خودتان را تجسم کنید اما می تواند آن را با در آوردن یک کت مقایسه کرده ودرک کنید
منابع مورد استفاده در نگارش مقاله:
- زندگی در دنیای متن/ پل ریکور
- کتاب آبی / ویتگنشتاین
- کتاب قهوه ای / ویتگنشتاین
منبع نشر مقاله: سایت: www.daniznews.ir مورخ 19/8/91