صدای انقلاب اسلامی در آن سوی ارس
نگاهی به زندگی مجاهد بزرگ حاج علی اکرام رهبر جنبش اسلامی معاصر آذربایجان به مناسبت 26 اسفند سالروز وفات وی
نوشته : مصطفی قلیزاده علیار
جنبش های معاصر اسلامی در جمهوری آذربایجان
در قرن بیستم میلادی دو حرکت انقلابی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی ده? 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیتالله شیخ عبدالغنی بادکوبهای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد.
دومین جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علییف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید، امّا با دستگیری و زندانی شدن رهبران جنبش، از نفس افتاد و برچیده شد.
حاج علی اکرام
رهبر مجاهد جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علییِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد. خانواد? او به دلیل گرایش مذهبی، ملتزم به آداب و رسوم سنّتی و تربیت دینی بودند. آنان علی رغم ترویج رسمی اصول نظام آموزشی در مدارس و نشر اندیشههای مادی در جمهوریهای شوروی و تربیت نسلهای جوان به شیو? مارکسیستها، فرزندان خود را تحت تربیت خانوادگی و دینی بزرگ میکردند.
حاج علی اکرام از حدود سال 1975(1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل میکرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوجگیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری میکرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را میشنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هست? طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیان? مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد.
تأسیس حزب اسلامی آذربایجان
با فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P ) در سال 1992 فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد موضع گیری تند حزب اسلامی آذربایجان به رهبری حاج علیاکرام در مقابله با حضور آمریکا و اسرائیل در باکو، آنقدر چشمگیر و در میان مردم تأثیرگذار بود که هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علییف، فعالیت حزب اسلامی را ممنوع و حاج علی اکرام را به عنوان دبیرکل حزب و به جرم طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و ترویج ارزشهای دینی در آذربایجان، به همراه دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به یازده سال حبس محکوم کرد، اما سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علیاکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت.
در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت. حاج علی اکرام در فروردین 1389 به مناسبت مراسم 70 سالگی اش در باکو، طی مصاحبه ای با روزنامه اسلامگرای «نبض» صریحاً اعلام کرد که راه من از آغاز مبارزاتم راه امام خمینی بوده ومقلد آیت الله خامنه ای هستم!
او به عنوان یک مسلمان غیرتمند و آگاه همچنانکه در برابر اشغال نظامی بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسای? غربیاش ارمنستان، ساکت نبوده و همواره به آن اعتراض داشته و حتّی در اوایل اشغال به مدافعان کشورش کمک میکرد، در برابر سرنوشت تلخ دیگر ملتهای مسلمان نیز بیتفاوت ننشسته بود. او در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشغال فلسطین توسط صهیونیستهای غاصب، تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، فاجع? غزّه و ... به تجاوزگران اعتراض داشته، همواره در برابر مسلمانان مظلوم جهان احساس مسئولیت داشته است.
خاطرات حاج علی اکرام
دو کتاب در باره زندگی و مبارزات حاج علی اکرام در زمان حیاتش به قام اینجانب در ایران منتشر شد، نخست کتاب «خاطرات حاج علی اکرام علیاف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» (به قلم مستعار عبدالحسین شهیدی ارسباران) که در پاییز سال 1385 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در تهران چاپ و منتشر گردید. این کتاب ارزشمند مشتمل بر خاطرات بسیار شیرین، خواندنی و تاریخی حاج علیاکرام در دورههای مختلف عمرش بویژه دوران مبارزاتی و سالهای زندانی شدن اوست و برگ پرافتخار و درخشانی از تأثیر انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران را تشکیل میدهد. این کتاب که نخستین منبع چاپی در موضوع زندگی حاج علی اکرام و جنبش اسلامی آذربایجان از زبان رهبر جنبش است، بلافاصله پس از انتشار، از سوی اهل قلم و تاریخ و پژوهش و تاریخ نگاران جنبش های اسلامی معاصر جهان اسلام و عموم خوانندگان ایرانی و آذربایجانی مورد استقبال قرار گرفت و برخی نشریات ایرانی متن آن را بصورت پیاپی و پاورقی، به تدریج تجدید چاپ کردند.
بزرگداشت
ناگفته نماند که پس از انتشار کتاب خاطرات حاج علی اکرام، ایشان به دعوت دوستانش سفری به شهر ارومیه داشت و در اجتماع علمای این شهر، روز 29 دی ماه 1385 برای اولین بار در زمان حیاتش از زحمات و مجاهدتهای دینی وی تجلیل به عمل آمد که این مراسم تجلیل با حضور علمای شهر، امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه حجت الاسلام والمسلمین حسنی در آن زمان برای حاج علی اکرام خاطره ای دل انگیز و به یاد ماندنی شد که همیشه از آن به خوبی و خوشی یاد می کرد. البته بعد از وفاتش نیز در برخی شهرها مراسم های مختلفی به یاد او برگزار گردید و برگزار می گردد و مطالب زیادی در مطبوعات گوناگون انتشار یافت و انتشار می یابد.
نامههایی از زندان
دومین کتاب در باره مبارزات حاج علی اکرام « نامههایی از زندان» است که مشتمل بر 30 نامه، 20 یادداشت در خصوص استخاره با قرآن و یک نوشت? کوتاه در بار? پیامبران از حاج علیاکرام می باشد که در زندان نوشته است. نامهها در دو بخش جداگانه مربوط به زندان دور? نخست (1996-1999) و دور? دوّم (2002-2003) است که به ترتیب، بخشهای اوّل و دوّم کتاب را تشکیل میدهد. بخش سوم شامل یادداشتهای استخارهای حاج علیاکرام میشود که یادگار انس و الفت او با قرآن در زندان دور? اول است.
متن نامهها به زبان آذربایجانی، با الفبای کریل و به خط خود حاج علیاکرام نوشته شده است. نامهها و یادداشتها نزد خانوادهاش نگهداری میشد که پس از انتشار کتاب خاطرات او، دوستانه در اختیار نگارنده خاطراتش ( مصطفی قلیزاده علیار) قرار دادند و با کمک یکی از فرزندانش بازخوانی و ترجمه شد. »نامه هایی از زندان« در بهار 1389 به مناسبت هفتادمین سال تولد حاج علی اکرام، از سوی نشر یاز و با حمایت اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی در ارومیه چاپ و منتشر گردید.
مرگی به رنگ شهادت
حاج علی اکرام سلسله جنبان خیزش اسلامی معاصر آذربایجان، ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه 26 اسفند 1389 برابر با 17 مارس 2011، در منزل شخصی خود در نارداران ِ باکو بر اثر بیماری قند و از کار افتادن کلیه هایش پس از 30 سال جهاد در راه ترویج اسلام و زندگی به رنگ خدا (صبغه الله)، در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت و روز جمعه در کنار تربت «امام زاده رحیمه خاتون» در نارداران به خاک سپرده شد. رحمه الله علیه. اما نکته ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه مرگ حاج علی اکرام نوعی شهادت تدریجی در اثر شکنجه های بود که سالها در زندان تحمل کرده سلامت خود را از دست داده بود.
راه حاج علی اکرام که به تعبیر خود او راه امام خمینی بود، بی شک در آذربایجان مستدام خواهد بود و آیندگان او و مجاهدتهایش را بهتر و بیشتر خواهند شناخت. حاج علی اکرام به حق مرد خدا، مجاهد راه اسلام و قهرمان ملّی آذربایجان بود، هر چند این لقب آخری خیلی دیر به او داده شود!... اما شکی نیست که حق به حقدار می رسد و این سنت لایتغیر الهی است!... موج بیداری مسلمانان اوج می گیرد و قفقاز در قلمرو بیداری و خیزش اسلامی فرزندان فکری و معنوی حاج علی اکرام است...
یادکرد
از نخستین مصاحبه که در سال 1384 با مرحوم حاج علی اکرام داشته ام و در هفته نامه امانت (ارومیه) و بعدها در فصلنامه »فرهنگ کوثر« (شماره 72) در قم و برخی سایتها تحت عنوان »مردی به رنگ اباذر« منتشر کردم تا امروز علاوه بر آن یک مصاحبه و آن دو کتاب (خاطرات و نامه هایی از زندان) به توفیق حق تعالی چندین گفت وگو و مقاله، هم در زمان حیات وی و هم بعد از وفاتش در ایران و آذربایجان به زبانهای فارسی و ترکی و روسی انتشار داده، گوشه های مختلفی از زندگی آن مجاهد فقید را نشان داده ام. اینک در اولین سالگرد خاموشی آن زنده یاد، نوشته حاضر را جهت آشنایی نسل جوان با زندگی حاج علی اکرام تقدیم کردم. هر چند اغلب مطالب آن را در مقدمه کتاب نامه هایی از زندان و در نشریات کشوری ( روزنامه جمهوری اسلامی، مجله زمانه، سرخاب، آذر پیام، آراز آذربایجان، مهد آزادی، آران، میثاق، مجله روسی زبان "سلام Calam " ، نبض و ...) و در وبلاگ شخصی خودم و برخی سایتها منتشر کرده ام. الحمد لله.
امروزه حاج علی اکرام در اغلب کشورهای اسلامی و حتی در ممالک غربی از چهرههای مبارز و شخصیتهای اسلامی برجسته و شناخته شده به شمار میرود. یادش گرامی باد
منبع: هفته نامه دنیز، شماره 11- مورخ 22 اسفند 1390
اونودولماز بیر خاطیره
یازان: کریم گول اندام
هرکیمین حیاتیندا هردن راستلاشدیغی بیرنفردن آجیلی – شیرینلی خاطیره لر اولا بیلر.حیاتیمین ان آغیر گونلرین یاشادیغیم ایللرده بیرمعجیزه کیمی الیمدن توتوب، انسانلیق و کیشیلیک نامینه یاردیم الینی مندن کسمه ین بیر کیشیدن سؤز آچیرام! اولسون کی اونون ابدیته قووشموش روحو بو صداقتلی ایفاده دن راضی قالمیش اولسون!
1364-نجو ایل (1985) میلادی تاریخی ایله برابر باکیدا اولان فارس دیلی مکتبینه تدریس ائتمک ایچون مراجعت ائتمیشدیم. دیل، ادبیات ودانیشیق جهتدن قات - قات اوستونلویومه باخمایاراق تدریس ایمکانی منه وئریلمه دی!غوربت آجیلاریندان دوغولموش حسلریم، عائیله معیشتی نین چتینلییی، آنامین، باجیمین حسرتلی اؤلومو اورییمی سیخدیغی بیر حالدا مکتبین قاپیسیندان چیخیردیم کی، بیرجوان اوغلانین سسی منی گئری دؤندردی:
- باغیشلایین سیز فارس دیلی معلیمیسیز؟مثبت جواب آلدیقدا سؤزونه بئله دوام ائله دی: نارداران کندینده درس وئرمه یه حاضیر سینیزمی؟ راضیلیغیمی گؤره رک، کیمسه یه تلفون آچیب اوغلونا فارس دیلی معلیمی تاپدیغیندان سؤز آچدی! سونرا منه اوز توتوب دئدی: معلیم صاباحدان نارداران کندینده علی اکرام کیشی نین ائوینده اوغلو حسینه درس دئیه جکسیز، هم ده نیگران اولمایین اوکیشی سیزی راضی سالاجاق!
علی اکرامین ائوینی تاپدیقدا 40 یاشینا یاخین بیر خوش گؤرکملی و ایلک گؤروشوندن دیندار نظره گلن بیر کیشی ایله قارشیلاشدیم. بیرتک اوغلو حسین له ده تانیش اولدوم. اوگون معین مناسیبته گؤره قوربان کسیلمیشدی. بیر ساعات یاریم درسه مشغول اولوب اوغلانین یاخشی قاوراماق قابیلیتیندن خوشلاندیغیمی بیلدیردیم والیمدن گلنی یاپاجاغیما سؤز وئردیم. قارشیلیقلی بیر حؤرمت – احترام یارانماقدا ایدی. آخشام کنددن دؤندوکده، قوربان اتیندن بیرپای دا منه دوشموشدو! آمما اقتصادی سیخینتیلیغیما باخمایاراق نه من ، نه ده علی اکرام کیشی درسه گؤره زحمتیانادان بیرسؤز آچمادیق! هرهفته آراسی ایکی گون او کیشی نین ائوینده اوغلو حسینله درس کئچیردیک. گئدن باشی من اؤزوم گئدیب، قاییدان باش، علی اکرام یا دوستلاری، قوهوملاری و کیمسه اولمادیقدا ایسه تاکسی توتوب خرجینی اؤده مکله منی ائویمه یولاسالیردیلار! آخشام آذان چاغلاری علی اکرام ائوین دامینا چیخیب، اوجا سسله آذان وئریب ! سونوندا شیرین تورک لهجه سیله (مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر اسرائیل ) شعارلاری ایله دامدان آشاغی ائنیردی!! منی دریندن حیرتلندیرن ایکی شئی ایدی: علی اکرام کیشیده اولان جسارت! بیر ده 1985 ده شوروینین قدرتلی زامانلاریندا یاریمچیلیق دموکراسینین ایزلری! علی اکرام کیشی منیم کیم اولدوغومو، هانسی سیاسی باغلیلیغیمی، ندن یوردومدان- یووامدان دیدرگین دوشدویومو یاخشی بیلیردی! من ده آرزیلاییردیم کاش اونون کیمی عقیده صاحیبلری، ریاکارلیقدان اوزاق ، صمیمی- صداقتلی جانفشان، اسلاما، قرآنا، انسانیته، عزتلی، حؤرمته لاییق مسلمانلار، هرکیمین عقیده سینه گئنیش چرچیوه ده باخیب، سهولرین متانتله خاطیرلادان کیشیلر بیزیم مملکتده ده بول اولایدی! او دا منه دئیردی معلیم واللاه گؤرورم سن ده اوز توتدوغون یولدا صداقتلی سن، آمما کاش سنین تایین حکومتین مرکزی کومیته سینده بیر نئچه نفر اولایدی! آ کیشی بورادا رشوت وئریب حزبه گیریرلر، نه قویوب نه آختاریرسان؟! منجه سونرالار بیز بیری- بیری نین سؤزلرینه اینانیب وتصدیقله دیک!!
او سونرالار اؤز ائوینده اون بئش نفره قدر فارس دیلی اؤیره نن یاشلی کیشیلردن عبارت شاگیرد توپلامیشدی. بو هم منه آرتیق گلیر ومعاش حاصیل ائدیردی، هم ده علی اکرمین تشبوثو ایله فارس دیلی اوخونوردو. بوگل- گئت، بو دوستلوق 2 ایلدن آرتیق دوام ائتدی وحسین کیشی کیفایت قدر اوخویوب اؤیرندی.
او ایللردن خیلی زامان اؤتسه ده من وعائیلم نارداران کندی اهالیسی نین قوناق پرورلیگین، قارداشلیق احوال روحیه سین وکیشی صفتلی اولدوقلارینی عموما وعلی اکرام کیمی جسارتلی، عقیده لی وتمیز بیرکیشینی خصوصا اونوتماییب دائیما یاخشیلیقلا یادا سالیریق.
سیاسی عقیده سی وموقعیندن آسیلی اولمایاراق عقیده آزادلیغی نین ، دینی نین، دیلی نین، وطنی نین، مللتی نین اوغروندا سارسیلماز دویوش آپاران، هئچ بیر قدرتدن چکینمه ین هر انسان هاردا بو مقدس آمالی یورودورسه، تقدیره لاییق دیر!
ایستر – ایسته مز هر دیری انسان سهوه یول وئرر، ان اؤنملی بودورکی، سهولریمیزدن عبرت آلیب، دوزه لیش وئریب ایرلی گئتمک قابلییتینه مالک اولاق!
آرتیق بیر ایلدیر کی حاج علی اکرام کیشی آللهین رحمتینه قووشوب، دوزدور کی، او عقیده سی اوغروندا سیاسی محبوس دا اولوب، آمما اونودمایاق او زنداندان یازدیغی مکتوبلاردا نئجه آزاد دیندارلیغی یولوندا تبلیغات آپاردیغیندان، زندان اهالیسینی اسلاما تشویق وترغیب ائتدیگیندن، زنداندا اوچ وعده رژیمده (دایت)اولدوغو اوچون مخصوص یئمکلردن قیدالاندیغیندان و دادگاها گئدنده تزه آیاققابی، تزه کاستیوم (کت و شالوار) ایسته دیگیندن سؤز آچمیشدی! بو اوزاماندی کی، بعضی اؤلکه لرده محبوسی دمپایی و پیژاما ایله آپاریرلار! البته دموکراسی بوتون اؤلکه لرده اولدوغوکیمی نیسبی دیر .!! آللاه اوکیشیه رحمت ائله سین.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 11- دوشنبه 22 اسفند 1390- اورمیه
نقد رمان «درهای آسمان روز زمین باز می شوند» در حوزه هنری آذربایجان غربی
«رمان درهای آسمان روی زمین باز می شوند» با حضور سیاوش رحیمی نویسنده کتاب و جمعی از صاحب نظران عرصه ادبیات استانهای آذربایجان غربی و شرقی روز گذشته در حوزه هنری آذربایجان غربی مورد نقد قرار گرفت.
در این جلسه که با حضور بیش از 30 نفر از منتقدان ادبی استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کرمانشاه از جمله توحید اصغرزاده، حسین غفاری، محمد علی ضیایی، محمد رمضانی ( نویسنده و منتقد تبریزی)، زهرا کریم زادگان، مصطفی قلیزاده علیار، حسین ولی زاده، حمید واحدی، دکتر باقی نژاد، علی رزم آرای، سیاوش جمال زاده، ارشد محمدی، مهرداد طاهری برگزار شد. کتاب درهای آسمان روی زمین باز می شوند از نظر محتوای تارخی، ساختار ادبی و فرم داستانی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
این کتاب در بیش از 700 صفحه، زندگی، مبارزات و شهادت شهید مهدی باکری در آن نوشته شده و طی سال 1389 توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در تهران چاپ و منتشر شده است.
این نشست نقد ادبی{روز دوشنبه 22 اسفند 90} به همت حوزه هنری آذربایجان غربی، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان شرقی و سازمان بسیج هنرمندان استان در محل حوزه هنری ارومیه برگزار شد. گفتنی است این رمان نخستین اثر ادبی در میان بیش از 25 جلد کتاب در خصوص زندگی، مبارزات و شهادت شهید مهندس مهدی باکری (فرمانده شهید لشکر 31 عاشورا) است که زبانی فاخر داستانی دارد. کتاب توسط منتقدان ادبی و تاریخی از نظر فرم و ساختار زبانی و حوادث تاریخی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و نقاط ضعف و قوت کتاب از دیدگاه منتقدان بازگویی شد. جالب اینکه این نشست ادبی چهار ساعت تمام طول کشید و با قطع نظر از یکی دو نظر احساسی( شیفتگان کتاب یا مخالفان قطرحجیم کتاب) بیش از بیست نفر در باره کتاب اظهار نظر دقیق کردند نظرات توحید اصغر زاده، محمد رمضانی، حسین غفاری، حمید واحدی، محمد علی ضیایی، ارشد محمدی و علی رزم آرای – هر کدام از زاویه دید ادبی یا تاریخی - بیشتر قابل دقت بود. به گفته حاضران در نشست ادبی چنین جلسه نقد کتاب در ارومیه با این جدیت و کیفیت یا اتفاق نیفتاده بود یا کمتر دیده شده بود. در آخر سیاوش رحیمی نکاتی را در باره کتاب خود و نظر منتقدان بیان کرد.
گزارش تصویری جلسه را در پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی مشاهده کنید
چهارشنبه کوری همان چهارشنبه سوری است!
بله، چهارشنبه کوری فعلی همان چهارشنبه سوری سابق است. خب، این حرف نه متلک است، طنز، نه شوخی، نه اعتراض، نه تعریض و نه تعرض و نه گوشه و کنایه و نه هیچ چیز دیگر. امروز خیلی چیزها عوض شده بالاخره. مثلا بعضی جوانهای ما موی سرشان را آنطور که می دانید و می بینید بالا می زنند به شکل جوجه تیغی و ... برخی دختر خانم ها و زنان جوان ایرانی با مانتوهای تنگ و کوتاه هوس انگیز و شلوارهای رنگ رفته شهوت گستر در خیابانها و دانشگاهها و بیمارستانها و هر جایی که پر تردد است رفت و آمد می کنند و ... خلاصه خیلی چیزها با سابق فرق کرده و هیچ کس هم ککش نمی گزد . البته این دخالت در این معقولات در حد و قواره ما نیست.
اما چهارشنبه سوری سابق و آتش بازی و سرخی تو از من و زردی من از تو یا به عکس و این حرفهای بی معنی اما سالم و بی خطر دیروزی، امروز در داخل کشور توسط اکثریت و به یمن ترقه های وارداتی تبدیل شده به یک تهدید ملی در سطح گسترده؛ یعنی ماهیت چهارشنبه سوری سابق به چهارشنبه کوری و کچلی و شلی و چلاقی و در نهایت به چهارشنبه گوری فعلی تغییر شکل و فرم داده است. البته این تغییر شکل و ماهیت و فرم، به هیچ وجه به گرانی کالاهای مورد نیاز مردم و تأخیر یارانه ها و کنترل قیمت بازار در آستانه عید نوروز و از تبلیغات مشتری جلب کن و هم چنین به موضوع انتخابات و از این مسائل هیچ ربطی و دخلی ندارد. حتی به استکبار جهانخوار و صهیونیزم جهانی و انگلیس مکار و روسیه این بدترین همسایه ما در طول سیصد سال گذشته و سکولاریزم و وهابیت ضد اسلام و لائیزم و اوضاع آخر الزمان و دیگر موضوعات بین المللی اصلاً مرتبط نیست. از طرفی، مد شده که ما هر اتفاقی را به کسی یا چیزی بندش کنیم و ربطش بدهیم، بی آنکه به دنبال علت یابی آن در درون خودمان باشیم و از این قزعبلات فیلسوف مأبانه... بگذریم؛ خب، حالا این چهارشنبه کوری افتضاح غیر قابل مهار را به چه کسی یا چه چیزی گره بزنیم؟! این دیوانه بازی وحشیانه را که این همه برای بیت المال کشور هزینه و خسارت دارد و این همه موجب ضرر و زیان جانی و مالی و دلهره می شود و هیچ نیروی قهاری حریفش نمی شود و نیروی انتظانی و پلیس و ... همه در کنترل کردنش واقعاً عاجزند به کجا مرتبط بدانیم؟ هر سال گزاراش هایی وحشت انگیز از پی آمدهای ناگوار آن در رسانه ها پخش می شود و همه را به تعجب وا می دارد، پار سال البته مسئولان خوشحال بودند که ضرر و زیان کمتر شده! ... به نظر می رسد که کنترل این وحشیت ناخواسته به یک عزم ملی و تبلیغ جدی از طریق رهبران نافذ دینی و فرهیختگان و اراده واقعی مسئولان نظام نیاز دارد تا شعور ملی مردم را تحریک و تقویت و بیدار کنند. به نظر من بنده حقیر چنین عزمی در مسئولان ما نیست، اگر بود قطعاً جلو این بازی خطرناک جوانان و کودکان ما در این چهارشنبه گوری و کوری گرفته می شد و وحشی بازی این شب منجر به کوری و گور به گوری و نقص عضو و دیگر خسارات نمی شد. برای مثال تمام نهادها و ادارات و مسئولان از چند ماه مانده به موعد انتخابات چنان عزم خود را برای زمینه سازی حضور مردم جزم می کنند و دست به اقدامات جدی می زنند که مراد حاصل می شود، حتی کسانی که هزار و یک اما و اگر نسبت به اهل سیاست یا مجریان قانون و نمایندگان مجلس دارند، پای صندوق های رأی حاضر می شوند و به قول معروف دشمن را مأیوس می کنند. اما در باب تربیت مردم و جوانان چنین عزم و اراده ای مستمر و کارساز در جان مسئولان و نهادهای ذیربط و رسانه ها دیده نمی شود مخصوصاً در موضوع حجاب و چهارشنبه آخر سال. به هر حال مردم ایران مردمی خونگرم و تربیت پذیرند و صاحب فرهنگی غنی انسانی و دیرینه. نظر شما چیست؟
الان ساعت 7 عصر سه شنبه 23 اسفند 1390 و هنگام اذان مغرب به افق ارومیه است که من این حروف را رقم می زنم و هر لحظه از صدای گوشخراش و سهمگین ترقه های کودکان و جوانان ما در کوچه های سطح شهر نزدیک است پرده گوشم پاره شود، صدای اذان مساجد در طنی انفجار مستمر ترقه های کوچه ها و محلات قطع و وصل می شود! ... وای اگر بیماری در خانه یا گوشه بیمارستانی نیاز به آرامش و سکوت دارد... وای به حال کسانی که دلی را با این سر و صداهای بی جا می لرزانند.... وای به حال کسانی که هوای شهر را آلوده به بوی آزار دهنده باروت کنند و آلودگی صوتی ایجاد نمایند. راستی می دانید در چند سال گذشته چند نفر در همین شب چهار شنبه آخر سال در اثر دیوانه بازی احمقانه بعضی ها چشمشان را از دست داده اند و کاملاً نابینا شده اند؟! کدام بی شعوری نام این جنایت عمومی را شادی و آداب عید نوروز گذاشته؟ آیا این وحشیت نیست؟ پس چیست؟
البته اینکه آیا برای مردم تفریح سالم یا مثلاً دلخواه هست یا نه؛ اینکه رادیو و تلویزیون برنامه هایی مناسب دارد یا ندارد و... باید مورد نظر مسئولان و برنامه ریزان و متولیان امور باشد و مسائلی از این دست؛ جای حرف و تأمل است. امشب همین الان که گویا در شهر جنگ و بمب باران است، کانالهای تلویزیون برنامه هایی خیلی بی ربط از نوع مصاحبه با فلان مسئول و ... پخش می کنند! خلاصه مردم در کار خود اند و رسانه ملی کاملاً دست خالی است و در حاشیه چرخ می زند.
***
*******
جالب اینکه پیامک یکی از دوستان عزیزم در همین لحظه رسید: « سوختن غم و غصه هایتان در آتش آرزوی ماست. چهارشنبه سوری مبارک!»
چند نفر از دیگر دوستان با حال هم در همین لحظات با پیامهایی لطفشان را نثار این حقیر کرده اند به بهانه فرا رسیدن چهار شنبه سوری. اما کدام سور؟ ... اما بالاخره در این حیص و بیص، دلی و دلهایی هم به یاد ماست... این هم خیلی مغتنم است. خدا خیرشان دهاد. به قول مولانا: هر که از ما کند به نیکی یاد / یادش اندر جهان به نیکی باد . آمین
مصطفی قلیزاده علیار
آیا انتخابات تمام شد و رفت؟!
مصطفی قلیزاده علیار (مدیر مسئول دو هفته نامه دنیز)
بله، در بسیاری از شهرهای کوچک و برخی شهرهای بزرگ با حومه ها و اطراف آنها فعالیت انتخاباتی تمام شد و رفت پی کارش تا چهار سال دیگر. اما موضوع انتخابات مجلس از این پس تازه داغ تر هم خواهد شد و مردم منتظر خواهند ماند تا ببینند این نمایندگان جدید الانتخاب چه گلی به سر مملکت و حوزه انتخابیه شان می زنند. از این نظر یاد آوری چند موضوع اساسی از زبان این قلم، برای کاندیداهای منتخب و کاندیداهای نیمه تمام و کاندیداهای چهار سال دیگر و برخی نویسندگان و تحلیل گران سیاسی و مدیران رسانه های بی غرض، لازم و بلکه ضروری است:
الف- به گفته رهبر معظم انقلاب » رأی مردم به نمایندگان مجلس، رأی اعتماد آنان به نظام است«، پس هم کاندیداهایی که انتخاب شده اند و از پل اعتماد مردم گذشته اند، هم آنان که در صف نوبت دوم زنبیل گذاشته اند! و امیدها بسته اند تا رقبا را پس بزنند و از صندوقهای دور بعدی بدرآیند و هم کسانی که رأی نیاوردند و تا چهار سال دیگر باید منتظر بمانند و تا آن زمان باید یا بخت و یا اقبال بخوانند... همه باید حواسشان جمع باشد که مردم به کسانی رأی داده اند و رأی می دهند که مورد اعتماد نظام اسلامی و در خط نظام یعنی خدمتگزار حقیقی مردم و وفادار به آرمانهای نظام باشند.
ب- استفاده از تحریک احساسات عامه مردم برای جلب نظر و اخذ رأی آنان تا حدی ممکن است جواب بدهد، اما صد در صد نمی توان بر آن تکیه کرد، چرا که تحریک احساسات اگر چه ممکن است در مواردی دل انگیز و دلگشا باشد و شاید لحظاتی کام تحریک کننده را شیرین کند، اما گذراست همچون باد صبا! و به گفته شاعر: »تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد!« بنا بر این «عاقل آن است که اندیشه کند فردا را«. کاندیداهایی که در انتخابات اخیر و نیز انتخابات دوره های پیشین، سعی کردند از تحریک رگ احساسات سیاسی و قومی و مذهبی مردم بهره مند شوند و اسب مراد را چهار نعل به سوی چمنستان سر سبز و ته سبز بهارستان بتازند، کُـمیتِ شان در وسط میدان انتخابات لنگ زد و سوارش را بر زمین نامرادی کوبید. به یقین از این پس نیز باید حواس شان جمع باشد و در چهارسال دیگر و یا در انتخابات میان دوره ای ، راه به خطا رفته را از نو نروند و شعارهایی معقول بدهند. به عنوان مثال، ما همه دیدیم که در همین شهر ارومیه و برخی شهرستانهای استان آذربایجان غربی و ایضاً در برخی استانهای مجاور، از چند ماه مانده به انتخابات، کسانی از نمایندگان و داوطلبان نمایندگی، شعارهایی چپ اندر قیچی در باب دفاع از مسائل قومی می دادند و در محافل و مطبوعات و رسانه های کوچه علی چپ منتشر می فرمودند و خیال می کردند با این شگردها می توانند از صندوق های انتخاباتی سر فراز بیرون بجهند، اما معلوم شد خواب پریشان دیده بودند! احتمالاً از پرخوری و یا چیزی تو این مایه ها بوده است، باری به هر جهت...
ج – «مردودی های مردمی» یعنی نماینده های فعلی مجلس که در انتخابات اخیر رأی نیاوردند و تا سه ماه دیگر باید خانه ملت را ترک کنند، بهتر است کمی بیندیشند و عبرت بگیرند. چرا که به هر دلیلی نتوانستند برای بار دوم یا برای چندمین بار رأی اعتماد مردم آگاه ایران را جلب و اخذ نمایند و مردم این بار به آنان رأی اعتماد کافی ندادند. به هر حال باید در همه حال هم به رأی اعتماد و هم به عدم رأی اعتماد مردم احترام گذاشت و راه صلاح و فلاح این مردودی های محترم آن است که بی هیچ ادا و اطواری، در ریشه یابی عدم موفقیت خود تفکر نمایند و اینکه چرا این بار مردم به آنان رأی ندادند با اینکه در انتخابات گذشته منتخب اول یا دوم مردم بودند، انّ فی ذالک لعبره لاولی الابصار (قرآن)
د – از موارد فوق تکلیف نمایندگان مجلس نهم هم روشن می شود و بهتر است آنان هم ضمن داشتن ظرفیت تحمل رأی اعتماد مردم، در مجلس شورای اسلامی از روز نخست آغاز فعالیت مجلس تا آخر، حقیقتاً نماینده مردم و مدافع خواسته های مادی و معنوی مردم باشند، نه اینکه بعد از چهار سال و در آستانه انتخابات جدید، از نو به تکاپو بیفتند و فیلم بازی کنند و دست به ادا و اصول نامعقولی بزنند. مردم به ویژه جوانان هم مطالبات مشروع و قانونی، آرزوها و آرمانها یی دارند و هم واقعاً معضلات و مشکلاتی فرساینده در پیش رو می بینند که مهم ترین آنها فقر و بی کاری و عدم احراز موقعیت اجتماعی متناسب است. فقر از درون انسانها را می سوزاند و بی کاری و نداشتن جایگاه اجتماعی، انسانها را سرخورده و افسرده می سازد و گاه در مواردی منجر به بد اخلاقی ها و فسق و فساد و بزهکاری های غیر قابل جبرانی می شود . این هر دو درد جانسوز و فرساینده ( فقر و بی کاری) گریبان طیف گسترده ای از جوانان این استان و بلکه کشور را گرفته، که بی شک مسئولیت حل آن بیش از همه بر اساس قانون و با تکیه بر رأی اعتماد مردم، بر دوش مجلس و دولت است و نمایندگان مجلس هم در مقابل مردم، هم در برابر وجدان خویش، هم در تاریخ و هم در پیشگاه خداوند متعال مسئول رفع مشکلات مردم هستند که خدا نکرده در صورت قصور و تقصیر در هر چهار محکمه مورد محاکمه واقع می شوند و خسر الدنیا و الآخره. امیدواریم نمایندگان منتخب مردم بتوانند از عهده مسئولیتی که بر دوش دارند، برآیند و شرمنده خلق و خالق نشوند. نمایندگان منتخب باید همواره به استحکام پل اعتماد مردم بیندیشند، در حفظ آن بکوشند و ضمناً از هم قطاران مردودی خویش هم عبرت بگیرند؛ چرا که در صورت نداشتن لیاقت اعتماد مردمی، چنین سرنوشتی در انتظار ایشان هم هست. همچنین منتخبان مردم شریف ایران برای خدمت در خانه ملت باید به شدت آن رفتارهای چندش آور و ریاکارانه ایام تبلیغات را کنار بگذراند و صادقانه کمر خدمت به مردم را ببندند، مردم خود سره را از ناسره، صادق را از کاذب و خادم را از خائن تشخیص می دهند و نمره شایسته هر نماینده ای را هم می دهند. پس نگران دیدن یا ندیدن مردم نباشند. و حرف آخر در باب این پریشان گویی ها آنکه نمایندگان این مردم شایسته در خدمت به مردم، خدا را بیش از همه و در همه حال ناظر اعمال خود بدانند که اگر کسی هم فعالیت صادقانه آنان را ندید، خدا حتماً می بیند و خدا پاداش هیچ کار نیکی را از هیچ کسی ضایع نمی کند. مطلب دیگری هم از نظرگاهی دیگر هست که اگر صاحب این خودکار تا سه ماه دیگر زنده بماند، در آستانه گشایش مجلس نهم در همین نشریه «دنیز» به سمع و نظر نمایندگان منتخب مردم خواهد رساند، ان شاء الله تعالی.