محمد حسین جعفریان !
ناصر فیض
hafeyz@gmail.com
گر محمد حسین جعفریان
در محمد حسین جعفریان
بشود ضرب، هیچ لطفى نیست
بر محمد حسین جعفریان
بس که هست از لحاظ جسمى لا
غر محمد حسین جعفریان
گر چه شیرى که خورده است از ما
در محمد حسین جعفریان
کرده تاثیر مثل هر آدم
در محمد حسین جعفریان
شده از فرط لاغرى انگار
پر محمد حسین جعفریان
مثل او نیست این قَدَر لاغر
هر محمد حسین جعفریان
کر اگر بود نام او مىشد
کر محمد حسین جعفریان
مرکبش بود اگر به جاى پژو
خر، محمد حسین جعفریان
بود از هر پژو برایش به
تر محمد حسین جعفریان
چون ز گرما نمىشد آن داخل
تر محمد حسین جعفریان
تا کنون هیچ جا نکرده به پا
شر محمد حسین جعفریان
خوانده «دا» را و بعد از آن شده دا
ور محمد حسین جعفریان
ور نه کى مىرود به شعر کسى
ور محمد حسین جعفریان
مىزند غالبا به اقوامش
سر محمد حسین جعفریان
با همان سر که تا کنون نشده
گر، محمد حسین جعفریان
مىکند گاه بر سر هر بحث
جر محمد حسین جعفریان
مىکشد گاهى از سر تفریح
زر محمد حسین جعفریان
کاشکى داشت خمره ى کَرَمش
در محمد حسین جعفریان
تا مرا مرحمت کند گرمى
زر محمد حسین جعفریان.
دومین عصر شعر طنز چولپا در ارومیه برگزار شد دنیزنیوز به نقل از سایت حوزه هنری آذربایجان غربی، دومین عصر شعر طنز چولپا روز یکشنبه، سوم شهریور ماه سال جاری در میان خنده های جمع زیادی از مردم ارومیه، مدیران استانی و تنی چند از شاعران کشوری و استان و با حضور حسین کریمی مراغه ای و یوسفعلی میرشکاک ، ناصر فیض ، رضارفیع و سعید بیابانکی در تالار وحدت ارومیه برگزار شد. در ابتدای این برنامه رییس حوزه هنری آذربایجان غربی طی سخنانی ضمن خوش آمدگویی به حاضران بر ضرورت پرداختن به مقوله طنز در چهارچوب اخلاقیات و احکام و ارزشهای اسلامی تاکید کرد. بابا علی جوانمرد نخستین شاعری بود که با شعر طنز «سیگار» پشت تریبون قرار گرفت و در میان خنده های حاضران در سالن اثر خود را اجرا کرد ودر ادامه حسن حاتم، محمد رنجبری و علی شجاع از دیگر شاعران طنز سرای شهرستان ارومیه بودند که اشعار خود را با موضوع های مختلف اجتماعی و قالبهای مختلف شعری قرائت کردند . اجرای موسیقی محلی توسط عاشیق قربان پور ولی و رونمایی از کتاب خنده های فالش، اثر سعید سلیمانپور که در آن تعدادی از سروده های طنز این شاعر ارومیه ای توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری منتشر شده بخش دیگری از این مراسم بود. سخنرانی یوسف علی میرشکاک در رابطه با تفاوت مقوله طنز با فکاهی و هجو و همچنین خواندن شعر طنز توسط ناصر فیض، رضا رفیع و سعید بیابانکی نقطه پایان دومین عصر شعر طنز چولپا بود . چولپا کلمه ای ترکی به معنای خروس یک ساله و عنوان برنامه ای طنز در حوزه هنری آذربایجان غربی است که از سال گذشته برای دومین بار در ارومیه برگزار گردید.
|
کرامت عشق استاد کریمی مراغه ای
شاید همه اهل ذوق و ادب و علاقمندان شعر و ادب در آذربایجان لا اقل یک بار شاعر گرانمایه و جهانی مراغه استاد حاج میرزا حسین کریمی مراغه ای را از نزدیک دیده اند و یا دلشان می خواهد که ببینند. بنده هم چندین بار به محضر استاد رسیده ام که مهم ترین دیدارمان در مراغه – مغازه کتابفروشی استاد- در تاریخ 24 تیر ماه 1383 اتفاق افتاد که به همراه دوستان هنرمندم آقایان مختار صدرمحمدی، شهرام خزرائی و داوود روشنک هوشنک این زیارت انجام گرفت و با هدف دعوت از استاد برای حضور در اولین همایش شعر طنز «زنجفیل» در تبریز (حوزه هنری، مرداد ماه 83) بود و ایشان هم قبول فرمود و شرکت کرد. در آن دیدار صحبتهای خوبی با ایشان داشتیم. استاد کریمی مراغه ای کتاب «کرامت عشق» را به اینجانب امضا فرمود با سرودن بالبداهه دو بیت به اسم بنده:
بسمه تعالی
از کریمی همین کرامت عشق
برگ سبزی است از زراعت عشق
به «قلیزاده» مرد وارسته
ماندنی هست این امانت عشق.
ح. کریمی
24/4/83
با حضور شاعران طنزپرداز کشور
دومین عصر شعر چولپا در ارومیه برگزار می شود
دنیزنیوز: به نقل از روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان غربی، دومین عصر شعر طنز چولپا با حضور تعدادی ازنامداران بزرگ کشور در عرصهشعر طنز سوم شهریور سال جاریدر تالار وحدت ارومیه برگزار می شود.
حسین کریمی مراغه ای، یوسف علی میرشکاک، ناصرفیض، رضا رفیع و سعید بیابانکی به همراه شاعران طنز سرای آذربایجان غربی، هنرمندانیهستند که در دومین چولپای حوزه هنری آذربایجان غربی اشعار خود را ارائه میکنند.
همچنین تجلیل ویژه از شاعر شهیر و طنز سرایبرجسته آذربایجان میرزا حسین کریمی مراغه ای از دیگر برنامه های این محفل ادبی میباشد.
دومین عصر شعر طنز چولپا به همت دفترطنز حوزه هنری آذربایجان غربی و همکاری سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری ارومیه، ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی و صدا و سیمای مرکز آذربایجان غربی برگزار میشود.
نخستین عصر شعر طنز چولپا در یازدهم خردادماه سال 1391 در سالن صفی الدین اورموی حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد.
نخستین عصر شعر طنز چولپا در یازدهم خردادماه سال 1391 در سالن صفی الدین اورموی حوزه هنری آذربایجان غربی برگزار شد.
خنده های فالش
منتشر شد
دنیزنیوز: مجموعه اشعار فارسی طنز سعید سلیمان پور (بوالفضول الشعراء) تحت عنوان «خنده های فالش» از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری در تهران منتشر گردید. سعید سلیمان پور از شاعران توانمند ارومیه و از طنزپردازان مطرح کشوری است که در چند سال اخیر با شعرهای طنزش شناخته شده و اشعارش علاوه بر وبلاگ شخصی در برخی مطبوعات اجتماعی – ادبی بومی و مرکزی و جُنگهای ادبی منتشر شده است. وی متولد 1351، اهل ارومیه، مدرس دانشگاه، مسئول دفتر طنز ارومیه و دانشجوی دکترای ادبیات فارسی است.
سلیمان پور شاید نخستین شاعر ارومیه ای باشد که در عرصه شعر طنز، مجموعه شعری مستقل منتشر می کند. درون مایه و موضوعات شاعر «خنده های فالش» در این کتاب، مسائل سیاسی، اجتماعی، اخلاق اجتماعی و حتی موضوعات دینی است و نشان می دهد که شاعر این مجموعه از اهالی این زمان است و کمتر موضوع مهمی از نظر تیز و دقیق شاعر طنزپرداز دور می ماند، از این دیدگاه «خنده های فالش» از خیلی از مجموعه های طنز معاصر متفاوت می نماید. خنده های فالش زبانی ساده و در عین حال پخته دارد، تصاویر بدیعی، فوران عاطفه و احساس، موسیقی درونی شعرها، استحکام ترکیبات و جملات، وسعت اطلاعات شاعر، توان ریزبینی، انتقاد تلخ، سواد و احاطه ادبی و قدرت طنزپردازی وی از شاخصه های کتاب خنده های فالش است. شعر بی ربط از این مجموعه را باهم می خوانیم:
شعر بی ربط
ربطی به ادیسون ندارد
که خرمن های ما را برق می گیرد
ربطی به نیوتن ندارد
که سیب های ما از چشم بازار می افتند
ربطی به گالیله ندارد
که دلالها می بَرند و زمین دور سرمان می چرخد
ربطی به پِترُس ندارد
که فداکارانه از پشت میزت،
انگشت در سوراخ سدهای افتتاح نشده می کنی!
ربطی به من ندارد
که در آستانه ی انتخابات ،
مشکلات کشاورزان را شعر کرده ای!
.............
روزومه ی انتخاباتی!
کاندیدا بودن آخ چه حالی داره
حدس وگمون و احتمالی داره
کیف سخنرانی و قصـه گفتن
یعنی زیـاد گفتن و کـم شنفتن:
کاندیدای مخلص و بـا مرامم
برگـه ی رایت رو بکـن به نامم
من خادم شـمام و خاک پاتـون
نطقای خوب خوب می کنم براتون!
اهداف مـن: تحـول اساسی!
افکـار مـن: اند دموکراسی!
حامی مـن: یـه آدم حسـابی!
ستـاد مـن: جنب چلوکبابی!
صورت من: نگو کـه عین ماهه!
سیرت مـن : محاسنم گواهه!
لباس من: پیرهـن روی شلـوار
جنس لباس: تلفیق چیت و چلـوار!
مدرک مـن : مدیریت برخـورد
محل اخذش : حومـه ی آکسفـورد!
حالا یه خرده میگـم از سوابق
کف نکنین ، خلایق هـر چی لایق
زمون شـاه : مخفی و در تقیه
تـو انقلاب : مشـوق بقیه
زمون جنگ: از نیروهای آنکال
تـوی صف نمـاز جمعـه فعال!
جناح من: مخلوطی ازچپ وراست
تعامـل سیاسی ، بی کم وکاست
راست اصولگـرا، همـوژنیزه!
دوم خـردادی پاستـوریـزه!
با چپیـا راست و حسینی جفتم!
بـا راستیـام خدایی چپ نیفتم!
خوبه کسی بیاد به مـا بد کنه ؟
صلاحیت حاجیتـو رد کنـه؟
هر کی بهش دست بزنه، رد بشه
شاپـره نیشش اگـه زد حقشـه!
این ماشینو که افتاده به فس فس
هولش بدین تـا برسم به مجلس
من خادم شـمام و خاک پاتون
نطقای خوب خوب می کنم براتون!...